بـ ـلـ ـوریـ 19ـن
در شهر عشق قدم ميزدم گذرم افتاد به قبرستان عاشقان.
خيلي تعجب کردم تا چشم کار مي کرد قبر بود...
پيش خودم گفتم: يعني اين قدر قلب شکسته وجود داره؟
يکدفعه متوجه قلبي شدم که تازه خـ ـاکـ ـ شده بود....
جلورفتم برگهاي روي قبر را کنار زدم که براش دعاکنم.


باورم نميشه اون قلبه همون کسيه که چندساله پيش دله منو شکسته بود ...

من نوشت1:بعد از این آپ یه چند روزی نیستم
من نوشت2:برای این پست یه نفرم خبر نکردم
من نوشت3: حرفی نیست.........
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۰/۰۸/۲۲ ساعت 8:25 توسط яαнɛlɛ
|
